آرتروز زانو: تمرین، کفی و بریس و معیارهای جراحی

Picture of پزشکم

پزشکم

پزشکم

آنچه در این مقاله می خوانید:
آرتروز زانو (OA) فقط یک «مشکل غضروف» نیست؛ یک اختلال مفصلی–سیستمی است که استخوان زیرغضروفی، سینوویوم، رباط‌ها، منیسک‌ها، چربی پاتلا و عضلات را نیز درگیر می‌کند. در محیط کار، آنچه توان ادامهٔ فعالیت را تعیین می‌کند تعامل سه عامل است: بار مکانیکی (حجم/شدت/زمان/تکرار)، ظرفیت بافت و سازوکارهای عصبی درد. راهنماهای معتبرِ به‌روز (NICE NG226، 2022؛ ACR/Arthritis Foundation، 2019؛ AAOS 2021/2022) به‌طور همگرا سه ستون را توصیه می‌کنند: ۱) تمرین ساختاریافتهٔ پیشرونده به‌عنوان مداخلهٔ خط اول، ۲) مدیریت رفتار و وزن/سبک زندگی، ۳) تعدیل‌های ارگونومیک و در صورت نیاز کفی/بریس به‌عنوان مکمل. مداخلات دارویی و تزریقی نقشی حمایتی دارند و جراحی زمانی مطرح می‌شود که «ناتوانی عملکردی پایدار» با مدیریت غیرجراحیِ کامل همچنان کیفیت زندگی/کار را مختل کند.

این متن آموزشی است و جایگزین معاینهٔ حضوری یا نسخهٔ اختصاصی شما نیست. اگر با هر یک از علائم اورژانسی روبه‌رو شدید—تب/لرز همراه با گرمی و تورم مفصل (شک به عفونت)، قفل‌شدگی واقعی، ناتوانی ناگهانی در تحمل وزن، درد شبانهٔ مقاوم همراه با کاهش وزن بی‌دلیل، درد پس از تروما با تغییر شکل اندام، یا علائم عصبی جدید—باید فوراً ارزیابی تخصصی شوید. تصمیم‌ها باید «فردمحور» و با مشارکت تیم بین‌رشته‌ای (طب فیزیکی و توان‌بخشی، ارتوپدی، طب کار/ارگونومی، فیزیوتراپی، تغذیه، روان‌شناسی سلامت) اتخاذ شوند.

پاتوبیومکانیک عملی: کجا بار زیاد است و چگونه «بازتوزیع» کنیم؟

در واروس (کمانی)، کمپارتمان داخلی زانو بار محوری بیشتری می‌گیرد و درد مدیال شاخص غالب است؛ در والگوس، کمپارتمان خارجی گرفتارتر می‌شود؛ در درد پاتلوفمورال، ردیابی پاتلا و فشار رتروپاتلار مهم‌اند. ضعف چهارسر، گلوتئوس مدیوس، همسترینگ و عضلات ساق و نیز الگوهای حرکتی ناکارآمد (والگوس دینامیک، فرودهای سخت، کنترل تنهٔ ضعیف) این بارها را تشدید می‌کنند. پیام بالینی: به جای تمرکز صرف بر تصویر، باید با «بارگذاری هوشمند» (تنظیم حجم/شدت/سرعت/دامنه)، «کیفیت حرکت» و «ارگونومی» تعادل بار–ظرفیت را برقرار کرد؛ ابزارهایی مثل کفی/بریس زمانی وارد شوند که بدون آن‌ها اجرای تمرین مؤثر نیست یا ناپایداری/بارگذاری غیرطبیعی مانع پیشرفت شده است.

تشخیص و پایش: سنجه‌ها بهتر از حدس

تشخیص OA زانو عمدتاً بالینی است: درد فعالیتی، سفتی کوتاه‌مدت صبحگاهی، کرپیتاسیون و محدودیت عملکرد. تصویربرداری (رادیوگرافی وزن‌دار؛ MRI در موارد منتخب) زمانی ارزش دارد که نتیجهٔ آن مسیر مدیریت را تغییر دهد (مثلاً برنامه‌ریزی جراحی یا رد تشخیص‌های جایگزین). برای تصمیم‌سازی مشترک و پایش پاسخ، باید سنجه‌های معتبر را از ابتدا ثبت کرد:

خودگزارشی: WOMAC، KOOS/KOOS-12 (درد/سفتی/عملکرد). عملکردی (OARSI): 30-Second Chair Stand، Timed Up-and-Go، 40m Fast-Paced Walk، 6-Minute Walk، و در صورت لزوم Stair Climb Test. شغلی: ساعات کاری تحمل‌شده، تعداد وقفه‌های لازم، الگوی وظایف (ایستاده/نشسته/حمل‌بار/پله/ارتعاش)، و شاخص‌های مشارکت (روزهای کار با محدودیت).

پروفایل پایه برای تصمیم‌سازی (توصیهٔ اجرایی)

آنچه ثبت می‌شود چرا مهم است چگونه اجرا کنیم
NPRS درد (میانگین ۴۸ ساعت) خط‌پایهٔ علامت برای تنظیم دوز تمرین میانگین قبل/بعد از شیفت و فعالیت‌های اصلی
WOMAC یا KOOS-12 نقشهٔ درد/سفتی/عملکرد برای پیگیری نسخهٔ معتبر؛ بازسنجی هر ۴–۶ هفته
OARSI Tests عینی‌سازی عملکرد و پیشرفت Chair Stand، TUG، 40m Walk، 6MWT
شاخص‌های شغلی مبنای RTW و تعدیل‌ها ساعات تحمل‌شده، نیاز به وقفه، وظایف حساس
وزن/ترکیب بدنی و خواب هدف‌گذاری سبک زندگی اندازه‌گیری دوره‌ای + آموزش بهداشت خواب

آستانه‌های اکتشاف (تصویربرداری/آزمایش‌ها): «آیا مسیر را عوض می‌کند؟»

قانون عملی: اگر پاسخ «نه» است، آزمایش لازم نیست. رادیوگرافی وزن‌دار برای نقشهٔ محور اندام و دامنهٔ درگیری (تک‌حفره‌ای/چندحفره‌ای) مفید است؛ MRI برای پیچیدگی‌های خاص (منیسک، نکروز تحت‌غضروفی، درد غیرمعمول، برنامه‌ریزی جراحی) رزرو می‌شود. آزمایش‌های آزمایشگاهی در درد التهابی/عفونی یا علائم غیرتیپیک بررسی می‌شوند. تصمیم باید با شواهد و اهداف عملکردی همسو باشد؛ تصویربرداری برای «اطمینان خاطر» بدون پیامد مدیریتی توصیه نمی‌شود.

خطوط درمان غیرجراحی: تمرین، رفتار و ارگونومی در خط مقدم

ستون مدیریت OA زانو «تمرین ساختاریافتهٔ فردمحور» است. دوز تمرین را با «پاسخ ۲۴ ساعته» تنظیم کنید: هر مداخله‌ای که درد/سفتی را تا روز بعد به‌طور پایدار بالا ببرد یا عملکرد را کاهش دهد، فراتر از ظرفیت بوده و باید دوز/سرعت/دامنهٔ آن تعدیل شود. تمرین با کیفیت خواب، تغذیه، مدیریت استرس و ارگونومی هم‌افزایی دارد. در افراد دارای اضافه‌وزن/چاقی، حتی کاهش وزن متوسط می‌تواند درد و عملکرد را بهبود دهد و اثر تمرین را تقویت کند.

نقشهٔ تمرین هسته—قدرت، عصبی–عضلانی، هوازی

برنامهٔ هسته از سه لایه تشکیل می‌شود: ۱) تقویت/استقامت چهارسر، گلوتئال، همسترینگ، ساق، ۲) تمرین‌های عصبی–عضلانی برای کنترل والگوس/واروس و ثبات تنه، ۳) تمرین هوازی کم‌ضربه (پیاده‌روی تند، دوچرخه ثابت، آب‌درمانی) برای تحمل کلی و سلامت قلبی–عروقی. کیفیت حرکت (بدون فروریزش زانو، hip hinge مطلوب) از مقدار تکرار مهم‌تر است.

برنامهٔ تمرین نمونه (قابل‌تنظیم)

هدف تمرین/گزینه‌ها اصل دوز/پیشروی معیار عبور
قدرت چهارسر/گلوتئال اسکات نیمه، لانج کوتاه، leg press سبک، پل باسن افزایش تدریجی حجم سپس شدت؛ تمرکز بر کنترل زانو اجرای پایدار بدون والگوس/درد پایدار روز بعد
عصبی–عضلانی step-down آهسته، تعادل تک‌پا، کنترل والگوس با آینه/نوار ۳–۴ نوبت در هفته؛ افزایش چالش محیطی کاهش «فرو ریختن» در ویدئوی تمرین
هوازی کم‌ضربه پیاده‌روی تند، دوچرخه ثابت، آب‌درمانی شروع ۱۵–۲۰ دقیقه؛ افزایش ۱۰–۱۵٪ هفتگی برحسب تحمل افزایش زمان/مسافت بدون تشدید سفتی صبحگاهی
انعطاف/تحرک کشش همسترینگ/ساق/فلکسور ران، لغزش کشکک جلسات کوتاه روزانه؛ کشش قابل‌تحمل نه درد تیز بهبود دامنه، بهبود الگوی راه‌رفتن

کفی و بریس: «بازتوزیع بار» به‌عنوان مکمل تمرین

کفی/بریس «درمان ریشه‌ای» نیستند؛ ابزارهای موقتی–انتخابی برای کمک به انجام تمرین و مشارکت عملکردی‌اند. استفادهٔ روتین توصیه نمی‌شود، اما در سناریوهای مشخص سودمند است: واروسِ دردناک با بار داخلی بالا (بریس آنلودر تیبیوفمورال)، پاتلوفمورال مقاوم (بریس پاتلا)، یا وقتی بدون ابزار، اجرای تمرین مؤثر امکان‌پذیر نیست. دربارهٔ کفیِ وج خارجی در واروس، اثر بیومکانیکی کاهش لحظهٔ آدرکشن مدیال ممکن است اما اثر بالینی بر درد متناقض است؛ انتخاب آن باید مسئله‌محور و مشروط به پاسخ باشد.

جدول کاربرد کفی/بریس در عمل

ابزار سناریوی هدف نکات کاربرد/شواهد شاخص‌های پذیرش/خروج
کفی وج خارجی واروس مدیال مقاوم، شکست اصلاح کفش/تمرین کاهش بیومکانیکی بار مدیال؛ اثر بالینی متغیر بهبود عملکرد در ۲–۴ هفته؛ قطع در صورت بی‌اثری
بریس آنلودر TF واروس با ناپایداری/درد داخلی کاهش درد و بهبود مشارکت؛ نیازمند آموزش فیتینگ افزایش زمان فعالیت بدون flare-up
بریس پاتلوفمورال PFP مقاوم برای ایجاد «پنجرهٔ تمرین» مفید در برخی افراد؛ مکمل تمرین نه جایگزین کاهش درد در وظایف پاتلا–محور
عصا تحمل وزن دردناک/ریسک سقوط کاهش بار مفصل و افزایش ایمنی بهبود گیت؛ کاهش تدریجی با تقویت

داروها و تزریق‌ها: نقش حمایتی با نگاه ایمنی

برای کنترل علامت و مشارکت در تمرین، NSAID موضعی در بسیاری از افراد مؤثر و از نظر ایمنی مطلوب‌تر است؛ NSAID خوراکی تنها در افراد مناسب، کوتاه‌مدت و با پایش خطرات کلیوی/قلبی/گوارشی. اوپیوئیدها برای OA زانو توصیهٔ روتین ندارند؛ اگر اصلاً مطرح شوند باید کوتاه‌مدت، انتخابی و با اهداف عملکردی مشخص باشند و اثر آن‌ها بر هوشیاری/ایمنی وظایف حساس (رانندگی/کار در ارتفاع) در طب کار بررسی شود. تزریق داخل‌مفصلی کورتیکواستروئید می‌تواند «پنجرهٔ تمرین» کوتاه‌مدت ایجاد کند، اما اثرات بلندمدت قطعی نیست و تکرار بی‌هدف توصیه نمی‌شود. تزریق اسید هیالورونیک بسته به خط‌مشی راهنماها جایگاه متغیری دارد و سود آن نامطمئن است؛ تصمیم باید فردمحور باشد. PRP در برخی حوزه‌های قضایی «off-label» تلقی می‌شود و نتایج ناهمگون گزارش شده است؛ در صورت طرح، باید اطلاع‌رسانی شفاف دربارهٔ سود–زیان و جایگاه «پل تا توان‌بخشی» انجام شود. هیچ‌کدام از این مداخلات جای تمرین ساختاریافته، مدیریت وزن و ارگونومی را نمی‌گیرد.

بازگشت به کار (RTW) و ورزش: مرحله‌ای، معیارمحور و ایمن

RTW باید «معیارمحور» باشد، نه «تاریخ‌محور». معیارها شامل بهبود سنجه‌های عملکردی (WOMAC/KOOS، OARSI)، تحمل وظایف بدون تشدید پایدار و ایمنی محیط (ارگونومی/ابزار/وقفه‌ها) است. نامهٔ محدودیت‌ها باید روشن، قابل‌اندازه‌گیری و قابل بازنگری هر ۲–۴ هفته باشد (مثلاً محدودیت زمان ایستادن پیوسته، وزن بلندکردن، یا تعداد پله‌ها).

نقشهٔ مرحله‌ای RTW/بازگشت به ورزش

مرحله هدف‌ها نمونهٔ تعدیل‌ها معیار عبور
۰ (روز ۱–۷) کاهش تحریک‌پذیری، حفظ فعالیت‌های سبک میکرووقفه‌ها، اجتناب از وظایف با ضربه/پله زیاد ثبات علائم ظرف ۲۴ ساعت پس از فعالیت
۱ (هفتهٔ ۱–۲) شروع تمرین تحمل‌پذیر، کار سبک با محدودیت محدودیت ایستادن پیوسته/حمل‌بار؛ میز ایستادهٔ تناوبی بهبود KOOS/WOMAC و OARSI نسبت به خط‌پایه
۲ (هفتهٔ ۳–۴) افزایش بار تمرین/کار؛ بهبود کیفیت حرکت چرخش وظایف، افزایش تدریجی «بسته‌های کار» تحمل الگوی وظیفهٔ هدف در مقیاس کاهش‌یافته
۳ (هفتهٔ ۵–۶) شبیه‌سازی وظایف دشوار/مهارت‌های ورزشی تمرین‌های وظیفه‌محور در محیط واقعی/کلینیک پایداری عملکرد بدون flare-up معنادار
۴ (پس از هفتهٔ ۶) بازگشت کامل مشروط به ایمنی حذف/حداقل‌سازی محدودیت‌ها؛ نگهداشت ارگونومی ثبات سنجه‌ها و عدم علائم هشدار

معیارهای ارجاع جراحی: چه زمانی و کدام مسیر؟

ارجاع جراحی زمانی مطرح است که علی‌رغم اجرای کامل مدیریت غیرجراحی (تمرین، رفتار، وزن، ارگونومی و در صورت لزوم مداخلات علامتی)، درد و ناتوانی به‌طور معنادار کیفیت زندگی/کار را مختل کند. تصمیم مبتنی بر شدت علائم و ناتوانی عملکردی، الگوی درگیری (تک‌حفره‌ای/چندحفره‌ای)، هم‌راستایی اندام و اهداف فردی است—نه صرفاً سن/وزن. در انتخاب روش، سه گزینهٔ اصلی عبارت‌اند از: استئوتومی تیبیای فوقانی (HTO) برای اصلاح محور در جوانان/فعال با واروس مدیال؛ آرتروپلاستی تک‌حفره‌ای (UKA) برای درگیری محدود با رباط‌های سالم؛ و آرتروپلاستی کامل زانو (TKA) برای درگیری گسترده یا چندحفره‌ای.

ماتریس تصمیم جراحی

سناریو گزینهٔ غالب چرا/برای چه کسی نکات ایمنی و عملکردی
واروس مدیال تک‌حفره‌ای در فرد جوان/فعال HTO کاهش بار مدیال، حفظ مفصل و فعالیت انتخاب دقیق؛ برنامهٔ «پری‌هب» برای بازگشت مرحله‌ای
تک‌حفره‌ای پایدار در میان‌سال/سالمند منتخب UKA پاسخ درد بهتر در کمپارتمان گرفتار؛ ریکاوری سریع‌تر پایداری رباط‌ها؛ آموزش انتظارات
چندحفره‌ای/بدشکلی پیش‌رونده/ناتوانی وسیع TKA بهبود درد گسترده و عملکرد انتظارات واقع‌گرایانه؛ توان‌بخشی ساختاریافته
BMI بالا/همبودهای جدی تصمیم فردمحور سن/وزن مانع مطلق نیست؛ ریسک‌ها بررسی شود کنترل قند/فشار؛ ترک سیگار؛ پری‌هب

پری‌هب و پس از عمل: جراحی «شروع» توان‌بخشی است، نه پایان

نتایج HTO/UKA/TKA با کیفیت «پری‌هب» (توان‌بخشی پیش از عمل) و «پست‌اُپ» (پس از عمل) پیوند مستقیم دارد. پیش از عمل باید قدرت چهارسر/گلوتئال، دامنهٔ حرکتی و مهارت‌های عصبی–عضلانی تقویت شود تا ریکاوری شتاب گیرد. پس از عمل، پروتکل‌های پیش‌روندهٔ دامنه، راه‌رفتن، تقویت و تعادل/نوروماسکولار با پایش درد/تورم اجرا می‌شود؛ معیارهای RTW بر اساس نوع کار متفاوت است و با تیم درمان/طب کار تنظیم می‌شود.

جمعیت‌های خاص و ملاحظات شغلی

سالمندان: خطر سقوط، چنددارویی و اثر داروهای مضعف CNS بر هشیاری را جدی بگیرید؛ تمرین‌های تعادلی–قدرتی اولویت دارد. جوانان/میانسالان فعال: مدیریت بار در کار/ورزش و آموزش تکنیک‌های فرود/چرخش اهمیت دارد؛ HTO در واروس انتخابی برای حفظ مشارکت. دیابت/کلیه/قلب: NSAID خوراکی با احتیاط؛ کنترل قند/فشار، پایش کلیه؛ در جراحی خطر عفونت/ترمیم کندتر باید شفاف گفته شود. بارداری: تمرین کم‌ضربه و تعدیل ارگونومی ترجیح دارد؛ تصمیم‌های دارویی/تصویربرداری باید متخصص‌محور باشد. مشاغل پرریسک: مدیریت ارتعاش، کفش/سطوح کم‌ضربه، میکرووقفه‌ها و آموزش بلندکردن ایمن جزء ثابت برنامه‌اند؛ هر داروی کاهندهٔ هشیاری باید قبل از بازگشت به وظایف حساس بازبینی شود.

پایش پاسخ و آستانهٔ «تغییر خط»

هر ۲–۴ هفته، NPRS، WOMAC/KOOS، آزمون‌های OARSI و شاخص‌های مشارکت شغلی مرور شود. «پیشرفت معنادار» نسبت به خط‌پایه مجوز ادامهٔ مسیر است؛ در نبود پیشرفت طی دو چرخهٔ متوالی، برنامه باید بازآرایی شود: بازتنظیم دوز تمرین، بازنگری ارگونومی (ایستگاه کار، وقفه‌ها، ابزار)، ارزیابی پذیرش/فیتینگ کفی/بریس، در صورت نیاز مداخلات علامتی کوتاه‌مدت یا ارجاع برای نظر جراحی. ثبت داده‌ها و شفافیت با فرد/کارفرما/تیم درمان، هزینه‌های غیبت و ریسک مزمن‌شدن را به‌صورت معنادار کاهش می‌دهد.

دو چک‌لیست کلیدی برای اجرا

اصول طلایی برنامهٔ غیرجراحی

  • تمرین، هستهٔ درمان است؛ دوز را با «پاسخ ۲۴ ساعته» تنظیم کنید و افزایش‌ها را کوچک اما پیوسته نگه دارید.
  • کفی/بریس را فقط وقتی اضافه کنید که بدون آن‌ها تمرین مؤثر نیست یا ناپایداری/بارگذاری غیرطبیعی وجود دارد.
  • کاهش وزن—even متوسط—درد را کم و عملکرد را بهتر می‌کند و اثر تمرین را تقویت می‌کند.
  • تصویربرداری/تزریق زمانی ارزش دارند که تصمیم مدیریتی را تغییر دهند؛ نه برای اطمینان خاطر.
  • سن/وزن مانع مطلق ارجاع جراحی نیست؛ معیار، ناتوانی عملکردی پایدار و شکست مدیریت غیرجراحی است.

اشتباهات رایج که ریکاوری را کند می‌کنند

  • تکیهٔ صرف بر تزریق/تصویر و رها کردن تمرین و اصلاح رفتار/ارگونومی.
  • استفادهٔ طولانی و بی‌هدف از بریس به‌جای تقویت و بازآموزی حرکت.
  • نادیده‌گرفتن وقفه‌ها و کیفیت تکنیک در مشاغل ایستاده/نشستهٔ طولانی.
  • قطع برنامه با اولین flare-up؛ به‌جای آن دوز تمرین را مقیاس‌بندی کنید.
  • بی‌توجهی به اثر داروهای مضعف CNS بر هشیاری و ایمنی وظایف حساس.

سخن پایانی

مسیر پایدارِ مدیریت آرتروز زانو از «حرکت باکیفیت» و «بارگذاری هوشمند» می‌گذرد، نه از میانبرهای دارویی/تصویری. تمرین ساختاریافتهٔ چندوجهی، مدیریت وزن و رفتار، و ارگونومیِ دقیق ستون‌های تغییرند؛ کفی/بریس—وقتی لازم—پل‌هایی هستند برای ادامهٔ تمرین، نه مقصد. وقتی علی‌رغم اجرای کامل بستهٔ غیرجراحی، ناتوانی عملکردی پابرجاست، ارجاع برای HTO/UKA/TKA با معیارهای روشن تصمیمی منطقی است—به‌شرطی که «پری‌هب» و «توان‌بخشی پس از عمل» جدی گرفته شوند. هدف نهایی، کاهش ناتوانی و حفظ مشارکت معنادار در زندگی و کار است؛ نه صرفاً خاموش‌کردن موقت درد.

منابع برای مطالعهٔ بیشتر

  1. NICE NG226 (2022): Osteoarthritis in over 16s — Diagnosis and Management (PDF)
  2. ACR/Arthritis Foundation (2019): Management of Hand, Hip, and Knee OA
  3. AAOS (2021): Management of Osteoarthritis of the Knee — Non-Arthroplasty (PDF)
  4. AAOS (2022): Surgical Management of Osteoarthritis of the Knee (PDF)

سوالات متداول آرتروز زانو: تمرین، کفی و بریس و معیارهای جراحی

خیر. تمرین باید «قابل‌تحمل» باشد و با اصل پاسخ ۲۴ ساعته تنظیم شود. توقف کامل معمولاً به ناتوانی بیشتر می‌انجامد.
خیر. ابتدا تمرین و اصلاح کفش/ارگونومی را کامل اجرا کنید. اگر بدون کفی اجرای مؤثر تمرین ممکن نیست یا درد مدیال اجازه نمی‌دهد، کفی به‌صورت انتخابی و موقت بررسی می‌شود.
نه. بریس یک «پل» است تا بتوانید تمرین و کار را انجام دهید. با بهبود قدرت/کنترل، زمان استفاده باید تدریجاً کاهش یابد.
در بسیاری از افراد NSAID موضعی مؤثر و ایمن‌تر است. خوراکی فقط در افراد مناسب، کوتاه‌مدت و با پایش خطرات کلیوی/قلبی/گوارشی مطرح می‌شود.
می‌تواند «پنجرهٔ تمرین» کوتاه‌مدت ایجاد کند اما درمان ریشه‌ای نیست و تکرار بی‌هدف توصیه نمی‌شود. حتماً با برنامهٔ تمرین ترکیب شود.
نتایج ناهمگون است و در برخی حوزه‌ها off-label محسوب می‌شود. اگر مطرح شود باید اطلاع‌رسانی شفاف دربارهٔ سود–زیان و جایگاه آن به‌عنوان «پل تا توان‌بخشی» انجام شود.
وقتی علی‌رغم بستهٔ غیرجراحی کامل، ناتوانی عملکردی و درد به‌طور معنادار زندگی/کار را مختل می‌کند. انتخاب بین HTO/UKA/TKA به الگوی درگیری، هم‌راستایی و اهداف شما بستگی دارد.
بسته به نوع کار، سن، قدرت پایه و کیفیت توان‌بخشی متفاوت است. معیار، «توان ادامهٔ کار بدون تشدید پایدار» است و باید با تیم درمان/طب کار تنظیم شود.
بله. حتی کاهش‌های متوسط درد را کم و عملکرد را بهتر می‌کند و اثر تمرین را تقویت می‌کند.
خیر. تشخیص/پیگیری روتین بر پایهٔ ارزیابی بالینی است. تصویر زمانی ارزش دارد که مسیر مدیریت را تغییر دهد یا برای برنامه‌ریزی جراحی لازم باشد.
تکنیک مناسب (قرارگیری زانو روی پنجه، استفاده از نرده)، افزایش تدریجی تعداد پله‌ها و تقویت چهارسر/گلوتئال کمک‌کننده است.
کفش و سطوح کم‌ضربه، میکرووقفه‌های زمان‌بندی‌شده، چرخش وظایف و آموزش اسکات/بلندکردن ایمن.
خیر. در برخی افراد کمک می‌کند اما باید با تمرین‌های تقویتی و اصلاح ردیابی/الگوی راه‌رفتن ترکیب شود.
بله؛ اما خطر عفونت/ترمیم کندتر بیشتر است. با کنترل قند و اجرای برنامهٔ پری‌هب می‌توان نتایج را بهبود داد. تصمیم باید فردمحور باشد.
افزایش مسافت پیاده‌روی، کاهش نیاز به وقفه، بهبود آزمون‌های OARSI و افت نمرهٔ WOMAC/KOOS نسبت به خط‌پایه.
اگر درد/سفتی تا روز بعد به سطح پایه برنگشت یا عملکرد افت کرد، دوز زیاد بوده و باید کاهش یابد.
هر داروی مضعف CNS (برخی مسکن‌ها/شل‌کننده‌ها/ترکیبات خواب‌آور) می‌تواند هشیاری را کاهش دهد؛ در مشاغل حساس باید بازبینی و در صورت لزوم محدودیت موقت اعمال شود.
وقتی با تمرین و ارگونومی، عملکرد پایدار شد و بدون ابزار می‌توانید وظایف را بدون flare-up انجام دهید؛ تصمیم را با درمانگر هماهنگ کنید.

مقالات مرتبط

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *