شانه یخ زده: فازبندی درد و تمرین های مؤثر

Picture of پزشکم

پزشکم

پزشکم

آنچه در این مقاله می خوانید:
شانهٔ یخ‌زده یا «کپسولیت چسبنده» با درد تدریجی، محدودیت پیشروندهٔ دامنهٔ حرکتی و گاهی اختلال خواب شناخته می‌شود. پاتولوژی غالب شامل التهاب سینوویال و فیبروز کپسول به‌ویژه در ناحیهٔ روتمورتیه/کپسول قدامی–سفلی است؛ در کنار این تغییرات، حساسیت‌پذیری عصبی مرکزی/محیطی نیز می‌تواند شدت درد و پاسخ به درمان را شکل دهد. شواهد راهنماهای بالینی بین‌المللی (مانند CPGهای فیزیوتراپی ارتوپدی، مسیر بالینی BESS/BOA و راهنمای عملی NICE CKS) بر مراقبت مرحله‌ای، آموزش فعال، تمرین‌های ساختاریافتهٔ متناسب با «تحریک‌پذیری بافت» (high/moderate/low irritability) و استفادهٔ گزینشی از تزریق کورتیکواستروئید، هیدرودیلاتاسیون، دست‌کاری تحت بیهوشی (MUA) یا آزادسازی کپسول آرتروسکوپیک (ACR) پس از شکست مدیریت غیرجراحی تأکید دارند. به‌روزرسانی‌های بعدی ممکن است برخی توصیه‌ها را تغییر دهند؛ بنابراین همواره به نسخه‌های جدید مراجعه کنید.

این متن صرفاً آموزشی است و جایگزین معاینهٔ حضوری یا نسخهٔ اختصاصی شما نیست. اگر هر یک از علائم هشدار زیر را دارید، باید فوراً ارزیابی شوید: تب/لرز با درد و قرمزی یا گرمی مفصل (شک به عفونت)، درد شدید ناگهانی همراه با «صدای پاپ» و ناتوانی در حرکت (شک به پارگی)، تورم یا تغییر شکل پس از تروما، بی‌حسی/ضعف پیشروندهٔ اندام، درد شبانهٔ مقاوم یا کاهش وزن بی‌دلیل، و نیز بارداری همراه با علائم عصبی. تصمیم‌سازی درمانی باید فردمحور، مبتنی بر معاینهٔ بالینی و همسو با نیازهای شغلی/خانوادگی شما باشد.

پاتوبیومکانیک و نوروبیولوژی درد: چرا «فازبندی» مهم است؟

الگوی کلاسیک شانهٔ یخ‌زده سه فاز همپوشان دارد: فاز دردناک/یخ‌زدگی (Freezing) با غلبهٔ التهاب و تحریک‌پذیری بالا؛ فاز یخ‌زده (Frozen) با درد کمتر اما سفتی غالب؛ و فاز ذوب (Thawing) با کاهش تدریجی محدودیت. شدت درد، پاسخ ۲۴ساعته به فعالیت و کیفیت خواب، شاخص‌های عملی برای تعیین «تحریک‌پذیری» و دوز تمرین هستند. ایدهٔ کلیدی این است که «کپسول ملتهب» به کشش‌های تهاجمی پاسخ بدتر می‌دهد، درحالی‌که در فاز کم‌تحریک‌تر، کشش‌های طولانی‌تر/پیش‌رونده می‌توانند دامنه را به‌صورت ایمن بازگردانند.

طبقه‌بندی‌های بالینی و تصویربرداری: چه زمانی «ببینیم»؟

تشخیص بالینی بر تاریخچهٔ درد تدریجی، محدودیت همسانِ دامنهٔ فعال/غیرفعال—به‌ویژه چرخش خارجی—و الگوی درد شبانه استوار است. تصویربرداری (سونوگرافی/ MRI) زمانی ارزشمند است که نتیجهٔ آن تصمیم مدیریتی را تغییر دهد (مثلاً برای رد پارگی تمام‌ضخامت روتاتورکاف، بررسی آسیب‌های همزمان یا برنامه‌ریزی مداخله). در نبود پرچم قرمز یا شک بالینی خاص، تصویر‌برداری روتین در آغاز مسیر درمان توصیه نمی‌شود.

فاز–هدف–مداخله: مرجع سریع برای تیم درمان/طب کار

فاز/تحریک‌پذیری شاخص‌های بالینی هدف‌ها راهبردهای اصلی
یخ‌زدگی (بالا) درد غالب، اختلال خواب، افزایش درد با حرکات انتهایی، محافظه‌کاری عضلانی کاهش درد/التهاب، حفظ دامنهٔ بدون تحریک، بهبود خواب آموزش، تعدیل فعالیت، تمرین‌های ملایم (ایزومتریک/نوسانی)، گرمای سطحی/سرمادرمانی انتخابی، ارزیابی دارویی کوتاه‌مدت در افراد مناسب؛ تزریق کورتیکواستروئید در موارد انتخابی برای تسکین کوتاه‌مدت
یخ‌زده (متوسط) درد کاهش‌یافته، سفتی غالب، دامنهٔ محدود پایدار بازگردانی تدریجی دامنهٔ حرکتی، بهبود الگوهای کتف–بازو کشش‌های تحمل‌پذیر با زمان نگهداری بیشتر، درمان دستی انتخابی، تمرین‌های کنترل کتف و زنجیرهٔ حرکتی، هیدرودیلاتاسیون در موارد انتخابی مقاوم
ذوب (پایین) درد کم، دامنه در حال افزایش، خستگی/ضعف بازیابی کامل یا کارکردی دامنه، قوی‌سازی/استقامت، بازگشت به کار/ورزش کشش‌های پیش‌رونده، تمرینات قدرتی–استقامتی، مواجههٔ وظیفه‌محور، شبیه‌سازی کار بالای سر، نگهداشت ارگونومی

الگوریتم تشخیص شاغل‌محور: از کلینیک تا محل کار

۱) ثبت خط پایهٔ درد (NPRS)، کارکرد (SPADI/QuickDASH/PSFS) و محدودیت‌های شغلی (نوع وظایف، ساعات، کارهای بالای سر، ابزار/ارتعاش). ۲) تعیین فاز/تحریک‌پذیری با مصاحبهٔ خواب و پاسخ ۲۴ساعته به فعالیت. ۳) آزمون‌های عملکردی ساده (دست‌رسیدن به پشت سر/کمر، برداشتن شیء از قفسهٔ بالای سر، گریپ بدون درد در وظایف دستی). ۴) تصمیم دربارهٔ نیاز به مداخلهٔ تسکینی کوتاه‌مدت (در افراد مناسب) برای ایجاد «پنجرهٔ تمرین». ۵) تنظیم نقشهٔ بازگشت به کار (RTW) با محدودیت‌های روشن و بازبینی هر ۲–۴ هفته.

تمرین‌های مؤثر برحسب فاز: «دوز تمرین» را درد تعیین می‌کند

تمرین‌ها باید با اصل «پاسخ ۲۴ ساعته» تنظیم شوند: هر تمرینی که موجب افزایش پایدار درد/بی‌خوابی تا روز بعد شود، بیش از ظرفیت بوده و باید دوز آن کاهش یابد. هدف، ایجاد محرک کافی برای تطابق بافت و سیستم عصبی، بدون شعله‌ورکردن التهاب/حساسیت است.

منوی تمرین و تقدم اجرا (نمونهٔ عملی)

فاز/تحریک‌پذیری تمرین‌های محوری نکات ایمنی و اجرای بالینی شاخص پیشرفت
بالا (یخ‌زدگی) پاندول ملایم، آویزان‌کردن اندام با نوسان بدون درد، ایزومتریک‌های کوتاه‌مدت برای دلتوئید/روتاتورکاف در دامنهٔ بدون درد، تن‌آرامی/تنفس دیافراگمی جلسات کوتاه و مکرر؛ تأکید بر خواب و مدیریت استرس؛ اجتناب از کشش‌های تهاجمی انتهای دامنه کاهش اختلال خواب، کاهش درد استراحت، توانایی انجام ADLهای سبک
متوسط (یخ‌زده) کشش‌های فعال–کمک‌گرفته (چوب/کمربند): چرخش خارجی با آرنج چسبیده به تنه، فلکشن در سوپاین با کمک اندام سالم؛ لغزش روی دیوار؛ کنترل حرکتی کتف (بالاگردانی/پس‌کشیدن) نگهداری کشش تا حد «کشش قابل‌تحمل» نه «درد تیز»؛ افزودن درمان دستی انتخابی و تمرینات عصبی–عضلانی افزایش زاویهٔ چرخش خارجی/فلکشن، بهبود SPADI/QuickDASH
پایین (ذوب) کشش‌های طولانی‌تر انتهای دامنه، تقویت تدریجی (زنجیرهٔ بسته/باز)، تمرینات وظیفه‌محور بالای سر، تمرینات استقامتی و کنترل نیرو توجه به کیفیت حرکت و الگوی کتف؛ افزودن تمرینات بار–زمان (exposure) برای نقش‌های شغلی واقعی بازگشت به وظایف بالای سر بدون بدترشدن پایدار؛ تحمل شیفت کامل با وقفه‌های استاندارد

درمان خط‌به‌خط: از مراقبت محافظه‌کارانه تا مداخلات انتخابی

خط ۱ (۰–۱۲ هفته یا تحریک‌پذیری بالا): آموزش، کنترل درد، تمرین‌های ملایم

آموزش دربارهٔ سیر طبیعی بیماری و نقش «تمرین‌های تحمل‌پذیر» در جلوگیری از سفتی بیشتر، به‌همراه مدیریت خواب/استرس، اساس کار است. گرمای سطحی یا سرمادرمانی به‌صورت انتخابی می‌تواند به تحمل تمرین کمک کند. در افراد مناسب، دوره‌های کوتاه‌مدت از مسکن‌های غیر اوپیوئیدی به‌صورت هدفمند و محدود، جهت بهبود مشارکت در تمرین در نظر گرفته می‌شود. داروهای مضعف سیستم عصبی مرکزی باید با احتیاط ویژه از نظر ایمنی رانندگی/کار در ارتفاع ارزیابی شوند. اوپیوئیدها—اگر اصلاً—فقط کوتاه‌مدت و استثنایی، با اهداف عملکردی مشخص و پایش دقیق (همسوی توصیه‌های ایمنی عمومی) مطرح‌اند.

خط ۲ (۱۲–۱۶ هفته یا تحریک‌پذیری متوسط): کشش‌های پیش‌رونده، درمان دستی انتخابی، تزریق در موارد منتخب

اگر با اجرای منظم برنامهٔ خط ۱، محدودیت عملکردی پایدار ماند، شدت تمرین به‌تدریج افزایش می‌یابد و کشش‌های نگه‌دار طولانی‌تر با نظارت متخصص اضافه می‌شوند. تزریق داخل‌مفصلی کورتیکواستروئید در برخی بیماران می‌تواند تسکین کوتاه‌مدت درد (اغلب تا حدود ۶–۱۲ هفته) و «پنجرهٔ تمرین» ایجاد کند، اما اثر پایدار بر دامنهٔ حرکتی همیشه قطعی نیست. هیدرودیلاتاسیون (Distension) به‌عنوان گزینه‌ای برای بهبود سریع‌تر دامنه در گروه‌های منتخب گزارش شده است، ولی انتخاب بیمار و مهارت اجرا اهمیت دارد. تصمیم دارویی/تزریقی باید شخصی‌سازی شده و با اطلاع‌رسانی کامل دربارهٔ سود–زیان انجام شود.

خط ۳ (بیش از ۴–۶ ماه یا ناتوانی مقاوم): پل‌های مداخله‌ای تا بازتوانی

در موارد مقاوم با ناتوانی قابل‌توجه که به مدیریت ساختاریافته پاسخ نداده‌اند، دست‌کاری تحت بیهوشی (MUA) یا آزادسازی کپسول به‌روش آرتروسکوپیک (ACR) مطرح می‌شود. هر دو، روش‌هایی برای شکستن چسبندگی/فیبروز کپسول‌اند؛ MUA زمان اجرای کوتاه‌تری دارد و به تجهیزات کمتر نیاز دارد، درحالی‌که ACR امکان مشاهدهٔ مستقیم و آزادسازی هدفمند را فراهم می‌کند. انتخاب روش باید براساس تجربهٔ تیم، ریسک فردی (مثلاً خطر شکستگی در پوکی استخوان)، بیماری‌های همراه (دیابت، تیروئید) و الزامات شغلی انجام شود. نکتهٔ مهم: مداخله جایگزین تمرین نیست؛ بلکه پنجرهٔ جدیدی برای ادامهٔ برنامهٔ تمرینی و بازگشت به کار می‌گشاید.

تفاوت‌های فردی و جمعیت‌های خاص

دیابت/اختلالات تیروئید: شیوع و پایداری علائم بیشتر است و پاسخ به درمان کندتر می‌شود؛ عوارض احتمالی پس از مداخلات باید دقیق‌تر پایش شود. سالمندان: خطر شکستگی در مداخلات تهاجمی و اثرات داروهای مضعف CNS بر تعادل/هشیاری باید جدی گرفته شود. ورزشکاران و مشاغل بالای سر: برنامهٔ مواجههٔ مرحله‌ای با وظایف واقعی (بالای سر/بار–زمان) از اواسط فاز یخ‌زده آغاز شود و با معیارهای عملکردی کنترل گردد. بارداری: تصمیم‌های تصویربرداری/دارویی باید متخصص‌محور باشد؛ تمرکز بر تمرین‌های کم‌فشار و تعدیل‌های ارگونومیک است.

پایش پاسخ و تصمیم‌سازی مبتنی بر سنجه‌ها

هر ۲–۴ هفته، شدت درد (NPRS)، کارکرد (SPADI/QuickDASH/PSFS) و مشارکت شغلی (روزهای کار با محدودیت، توان انجام وظایف بالای سر) ثبت شود. «پیشرفت معنادار» نسبت به خط پایه معیار ادامهٔ مسیر است؛ در صورت نبود پیشرفت طی دو چرخهٔ متوالی، برنامه بازآرایی می‌شود (تغییر دوز تمرین، افزودن مؤلفهٔ روان‌شناختی/خواب، بازنگری ارگونومی، بررسی تزریق/مداخله).

نقشهٔ آستانه‌های ارجاع و تصمیم‌های مداخله‌ای

وضعیت گزینهٔ ارزیابی/مداخله منطق و نکات ایمنی اثر بر RTW
بدون پرچم قرمز، پاسخ مناسب به خط ۱ ادامهٔ توان‌بخشی مرحله‌ای تمرکز بر خواب/استرس/آموزش؛ افزایش تدریجی کشش/تقویت RTW زودهنگام با محدودیت‌های واضح
درد شبانهٔ پایدار، اختلال شدید خواب بررسی دارویی کوتاه‌مدت/تزریق انتخابی ایجاد «پنجرهٔ تمرین» با اطلاع‌رسانی دربارهٔ اثر کوتاه‌مدت امکان افزایش مشارکت در کار سبک
ناتوانی مقاوم >۴–۶ ماه MUA یا ACR انتخاب بر اساس ریسک/تجربهٔ تیم؛ برنامهٔ توان‌بخشی پس از مداخله از پیش آماده شود RTW مرحله‌ای پس از تثبیت دامنه و کنترل درد
شک به آسیب همزمان (پارگی کامل روتاتورکاف و …) تصویربرداری هدفمند فقط وقتی که نتیجهٔ آن مدیریت را تغییر می‌دهد هماهنگ با طب کار/تیم جراحی

بازگشت ایمن به کار (RTW) و ارگونومی: تطبیق با وظایف بالای سر

RTW باید مرحله‌ای، سنجه‌محور و با مشارکت فرد–تیم درمان–کارفرما باشد. در فازهای تحریک‌پذیری بالا، «فعالیت‌های سبک» و کارهای غیر بالای سر ارجح‌اند؛ با کاهش تحریک‌پذیری، مواجههٔ وظیفه‌محور بالای سر به‌تدریج افزوده می‌شود. نامهٔ محدودیت‌ها باید روشن، زمان‌مند و قابل بازبینی باشد (مثلاً محدودیت زمان مواجههٔ بالای سر در هر شیفت، وقفه‌های زمان‌بندی‌شده، استفاده از ابزار سبک/بالابر/پلتفرم).

راهنمای کاربردی تعدیل‌های شغلی به‌تفکیک نوع وظیفه

نوع شغل چالش غالب تعدیل‌های پیشنهادی شاخص پایان محدودیت
بالای سر (نقاش، برق‌کار) دامنهٔ چرخش خارجی/فلکشن محدود، خستگی کتف بالابر/پلتفرم، ابزار سبک، بسته‌های کار کوتاه با وقفه‌های برنامه‌ریزی‌شده، آموزش الگوی کتف تحمل بستهٔ کار برنامه‌ریزی‌شده بدون بدترشدن پایدار
مونتاژ/کار دقیق دستی چرخش‌های تکراری، وضعیت ثابت شانه ارتفاع مناسب میز/اجزا، چرخش وظایف، تمرین‌های میکرووقفهٔ کتف پایایی عملکرد تا پایان شیفت
اداری/نشسته وضعیت خمیده، غیرفعال‌بودن تنظیم ارتفاع صندلی/مانیتور، تکیه‌گاه کتف–تنه، وقفهٔ هر ۳۰–۶۰ دقیقه برای حرکات دامنه تحمل شیفت کامل با وقفه‌های استاندارد
شغل حساس به ایمنی نیاز به هشیاری بالا بازبینی داروهای مضعف CNS، وظایف جایگزین موقت تأیید ایمنی توسط طب کار

دو فهرست کلیدی برای اجرا

اصول طلایی تمرین در هر فاز

  • درد راهنماست: اگر درد/بی‌خوابی تا ۲۴ ساعت بعد پایدار ماند، دوز تمرین زیاد بوده است.
  • در فازهای پرتحریک، کشش «قابل‌تحمل» را بر «تهاجمی» ترجیح دهید؛ کیفیت حرکت مهم‌تر از مقدار است.
  • با کاهش تحریک‌پذیری، زمان نگه‌داری کشش و کار بالای سر را مرحله‌ای زیاد کنید.
  • تمرین، درمان دستی و ارگونومی باید همزمان پیش بروند؛ محیط نامناسب بهترین تمرین را خنثی می‌کند.
  • سنجه‌های SPADI/QuickDASH/PSFS را مستمر ثبت کنید؛ آنچه اندازه‌گیری نشود، مدیریت نمی‌شود.

اشتباهات رایج که ریکاوری را طولانی می‌کنند

  • کشش‌های تهاجمی در فاز پرتحریک که درد شبانه را تشدید می‌کند.
  • استراحت مطلق طولانی که به سفتی بیشتر می‌انجامد.
  • اتکا به تصویربرداری بدون پیامد مدیریتی روشن.
  • تکیهٔ بیش‌ازحد بر تزریق/مداخله بدون برنامهٔ توان‌بخشی ساختاریافته.
  • نادیده‌گرفتن اثر داروهای مضعف CNS بر ایمنی وظایف حساس (رانندگی/کار در ارتفاع).

سخن پایانی

مدیریت شانهٔ یخ‌زده با «فازبندی بر اساس تحریک‌پذیری» و «تمرین‌های مؤثرِ هم‌تراز با درد» بهترین شانس را برای بازیابی دامنهٔ حرکتی و بازگشت ایمن به نقش‌های شغلی/خانگی فراهم می‌کند. تصویربرداری و مداخلات (تزریق، هیدرودیلاتاسیون، MUA/ACR) زمانی ارزشمندند که تصمیم درمان یا ایمنی کار را تغییر دهند و همواره باید به‌عنوان پل‌هایی برای ادامهٔ بازتوانی فعال دیده شوند. با پایش منظم SPADI/QuickDASH/PSFS، بهینه‌سازی خواب و استرس، و مشارکت کارفرما در تعدیل‌های ارگونومیک، می‌توان ریسک عود/مزمن‌شدن را کاهش داد و مشارکت پایدار را حفظ کرد—هدف نهایی مدیریت، «توان ادامهٔ کار و کیفیت زندگی» است، نه صرفاً صفر کردن درد.

منابع برای مطالعهٔ بیشتر

  1. NICE CKS: Shoulder Pain — Frozen Shoulder (ongoing updates)
  2. BESS/BOA Patient Care Pathway: Frozen Shoulder (2015)
  3. JOSPT/APTA CPG: Shoulder Pain and Mobility Deficits — Adhesive Capsulitis (2013)
  4. Clinical Guidelines in the Management of Frozen Shoulder (Review, 2021)

سوالات متداول شانه یخ زده: فازبندی درد و تمرین های مؤثر

خیر. در فازهای پرتحریک، تمرین‌های ملایم و کوتاه‌مدت که درد ۲۴ ساعته را بدتر نمی‌کنند باید ادامه یابند؛ توقف کامل معمولاً سفتی را تشدید می‌کند.
در برخی بیماران تسکین درد کوتاه‌مدت می‌دهد و «پنجرهٔ تمرین» ایجاد می‌کند، اما اثر پایدار بر دامنهٔ حرکتی همیشه قطعی نیست و باید با برنامهٔ توان‌بخشی ترکیب شود.
به‌عنوان گزینه‌ای انتخابی می‌تواند در برخی موارد به بهبود سریع‌تر دامنه کمک کند، ولی انتخاب بیمار و اجرای صحیح مهم است و باید پس از عدم پاسخ کافی به مدیریت استاندارد مطرح شود.
وقتی پس از ۴–۶ ماه مدیریت ساختاریافته هنوز ناتوانی قابل‌توجه دارید. انتخاب بین MUA و ACR به ریسک‌ها، تجربهٔ تیم و نیازهای شغلی بستگی دارد.
با بسته‌های کار کوتاه و وقفه‌های زمان‌بندی‌شده شروع کنید، ابزار سبک‌تر به‌کار ببرید و هم‌زمان تمرین‌های کتف/چرخش خارجی را پیش ببرید؛ معیار عبور، نبود بدترشدن پایدار تا روز بعد است.
نه. می‌تواند کمک‌کننده باشد، اما بدون برنامهٔ تمرینی مرحله‌ای و ارگونومی مناسب اثر پایدار محدودی دارد.
تحریک‌پذیری بافت و حساسیت عصبی در شب خود را نشان می‌دهد. تنظیم دوز تمرین، بهداشت خواب و مدیریت استرس معمولاً کمک می‌کند.
بهبود ممکن است کندتر باشد و ریسک عود بیشتر. پایش قند خون، احتیاط در مداخلات و تأکید بر تمرین‌های پیوسته اهمیت دارد.
SPADI، QuickDASH و PSFS در کنار NPRS برای درد. هر ۲–۴ هفته ثبت کنید تا تصمیم‌های RTW و تغییر خط درمان مستند شود.
فقط اگر نتیجهٔ آن مدیریت را تغییر دهد (مثلاً رد پارگی کامل یا برنامه‌ریزی مداخله). در اغلب موارد تشخیص و پیگیری بالینی کفایت می‌کند.
اگر درد/بی‌خوابی تا ۲۴ ساعت بعد از تمرین به پایه برنگشت یا عملکرد افت کرد، دوز تمرین را کاهش دهید و به نسخهٔ ملایم‌تر برگردید.
برای دوره‌های طولانی توصیه نمی‌شود؛ ممکن است سفتی را بدتر کند. فقط در فازهای درد بسیار شدید و به‌صورت کوتاه‌مدت و هدفمند ممکن است کاربرد داشته باشد.
بلافاصله برنامهٔ تمرین و کشش‌های هدایت‌شده باید شروع شود تا دامنهٔ به‌دست‌آمده از دست نرود؛ RTW مرحله‌ای با معیارهای عملکردی تعریف می‌شود.
تنظیم ارتفاع صندلی/مانیتور، تکیه‌گاه مناسب تنه/کتف و وقفهٔ هر ۳۰–۶۰ دقیقه برای حرکات دامنه و کشش‌های سبک.
پیشروی تمرین‌ها باید آهسته‌تر باشد؛ تعادل و ایمنی سقوط در اولویت است. داروهای مضعف CNS می‌تواند هشیاری را کاهش دهد و باید ارزیابی شود.

مقالات مرتبط

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *