اختلالات هیپوفیز: پرولاکتین، IGF 1 و ارزیابی تصویری

Picture of پزشکم

پزشکم

پزشکم

آنچه در این مقاله می خوانید:

این مطلب صرفاً آموزشی است و جایگزین معاینه و توصیهٔ اختصاصی پزشک نیست. تصمیم برای هر اقدام درمانی در حوزهٔ غدد باید پس از ارزیابی حضوری، مرور گزینه‌ها/ریسک‌ها/مزایا و امضای رضایت آگاهانه انجام شود. در صورت مشاهدهٔ علائم هشدار مانند هیپوگلیسمی شدید، کتواسیدوز یا سندرم هایپرگلیسمی اسمولار، تنگی نفس یا درد قفسه سینه، اختلال سطح هوشیاری، تب و علائم عفونت کنترل‌نشده، تپش قلب و بی‌قراری شدید با تعریق/تب (شبه طوفان تیروئیدی)، یا خستگی شدید همراه با افت فشار خون (شبه بحران آدرنال)، فوراً به مراکز درمانی مراجعه کنید.

چرا ارزیابی پرولاکتین، IGF 1 و تصویرنگاری سلا اهمیت بالینی دارد؟

هیپوفیز به‌عنوان «غدهٔ فرمانده» در مرکز تنظیم هورمون‌های بدن عمل می‌کند و اختلال در آن می‌تواند هم از مسیر «ترشح بیش از حد/کمتر از حد هورمون‌ها» و هم از طریق «اثر فشاری توده‌های سلی» بر ساختارهای مجاور (مانند کیاسم بینایی) سبب علائم شود. در میان محورهای متعدد، دو محور در کلینیک غدد بیش از دیگران مطرح‌اند: پرولاکتین که با آمنوره، گالاکتوره، ناباروری و هیپوگنادیسم تظاهر می‌کند؛ و محور GH–IGF 1 که افزایش پایدار آن با آکرومگالی و پیامدهای قلبی–متابولیک مرتبط است. از سوی دیگر، انتخاب درستِ «چه زمانی MRI سلا لازم است؟»، «کِی باید آزمایش‌ها را تکرار کرد؟» و «چگونه از دام‌های آزمایشگاهی مثل ماکروپرولاکتین و اثر قلاب پرهیز کنیم؟» تعیین‌کنندهٔ ایمنی و کارآمدی مسیر تشخیصی است. این مقاله با زبانی قابل‌فهم و مبتنی بر راهنماهای معتبر، یک نقشهٔ راه مرحله‌به‌مرحله برای بیماران و تیم درمان ارائه می‌کند؛ بدون وعده‌های اغراق‌آمیز و با تأکید بر تفاوت‌های فردی در پاسخ و سیر بیماری.

فیزیولوژی خلاصهٔ دو محور کلیدی: پرولاکتین و GH–IGF 1

پرولاکتین: مهار تونیک دوپامین و اثرات گنادی

پرولاکتین در لاکتوتروف‌های هیپوفیز قدامی ساخته می‌شود و در شرایط طبیعی، تحت مهار دائمی دوپامینِ هیپوتالاموس قرار دارد. هر عاملی که رسانش دوپامین به لاکتوتروف‌ها را مختل کند (تومور ساقهٔ هیپوفیز، داروهای ضد دوپامین) می‌تواند سبب افزایش پرولاکتین شود. TRH و استروژن محرک ترشح پرولاکتین‌اند و در بارداری، افزایش استروژن باعث هیپرپلازی لاکتوتروف‌ها و افزایش فیزیولوژیک پرولاکتین می‌شود. پرولاکتین بالا با مهار آزادسازی GnRH، می‌تواند چرخهٔ قاعدگی را مختل و به هیپوگنادیسم هیپوگنادوتروپیک منجر کند؛ لذا در زنان با آمنوره/الیگومنوره و در مردان با کاهش میل جنسی/اختلال نعوظ باید به آن اندیشید.

محور GH–IGF 1: ترشح پالسی GH و نقش IGF 1 به‌عنوان نشانگر پایدار

GH به‌صورت پالسی از سوماتوتروف‌ها ترشح می‌شود و بسیاری از اثرات سوماتیک و متابولیک آن از طریق IGF 1 که عمدتاً در کبد ساخته می‌شود، میانجی‌گری می‌گردد. چون GH نوسان‌های دقیقه‌به‌دقیقه دارد، سنجش تکی آن برای غربالگری آکرومگالی مناسب نیست؛ در عوض، IGF 1 به‌دلیل ثبات نسبی در شبانه‌روز شاخص غربالگریِ اول است. باید دانست که سن، جنس، تغذیه، بیماری کبد/کلیه، دیابت کنترل‌نشده و مصرف استروژن خوراکی بر سطح IGF 1 اثر می‌گذارند و تفسیر نتایج باید «ویژهٔ سن و روش آزمایشگاه» باشد.

مروری سریع بر مسیرهای اثر هیپوفیز بر بالین

جدول: ارتباط محورهای هیپوفیز با علائم و پیامدها

محور/هورمون نقش فیزیولوژیک اختلال شایع تظاهرات بالینی غالب پیامدهای محتمل بدون درمان
پرولاکتین شیردهی؛ مهار محور گنادی هایپرپرولاکتینمی (با/بی‌پرولاکتینوما) آمنوره/الیگومنوره، گالاکتوره، هیپوگنادیسم، ناباروری کاهش تراکم استخوان، ناباروری پایدار، اختلال عملکرد جنسی
GH–IGF 1 رشد، متابولیسم قند و چربی آکرومگالی (GH-excess) درشت‌چهرگی، بزرگ‌شدن دست/پا، تعریق، درد مفاصل، آپنهٔ خواب هیپرتانسیون، دیابت/عدم تحمل گلوکز، کاردیومیوپاتی، آرتروپاتی
تودهٔ سلی میکرو/ماکروآدنوم هیپوفیز سردرد، کاهش میدان بینایی، هایپوپیتیوتاریسم، هایپرسکرتوری آسیب بینایی، بحران آدرنال، عوارض نورولوژیک

هایپرپرولاکتینمی: از تأیید آزمایش تا تصمیم برای MRI

هایپرپرولاکتینمی یک یافتهٔ نسبتاً شایع است اما تشخیص علت آن نیازمند دقت و رعایت ترتیب منطقی است. هدف، تفکیک علل فیزیولوژیک/ثانویه و دارویی از پرولاکتینوما یا اثر ساقه و پرهیز از تصویربرداری و درمان غیرضروری است.

نمونه‌گیری صحیح و تکرار هدفمند

برای بیشتر بیماران یک نمونهٔ پرولاکتین که در شرایط آرام گرفته شده کافی است. استرس خون‌گیری می‌تواند افزایش خفیف ایجاد کند؛ بنابراین اگر نتیجه با بالین نمی‌خواند، تکرار با فاصلهٔ زمانی معقول ارزشمند است. در زنان در سن باروری، تست بارداری و در همهٔ بیماران سنجش TSH برای رد کم‌کاری تیروئید توصیه می‌شود. نارسایی کلیه/کبد، تشنج اخیر یا تحریک قفسهٔ سینه (سوختگی، جراحی، شیردهی) نیز باید در شرح‌حال جستجو شوند.

ماکروپرولاکتین: بالا اما با فعالیت زیستی کم

ماکروپرولاکتین مجموعه‌های بزرگ‌مولکولی پرولاکتین و ایمونوگلوبولین است که فعالیت بیولوژیک اندکی دارند اما در برخی کیت‌ها «بالا» گزارش می‌شوند. هرگاه پرولاکتین بالا با علائم اندک یا نامتناسب (مثلاً سیکل نسبتاً منظم در زن جوان) همراه بود، درخواست غربالگری ماکروپرولاکتین (معمولاً با رسوب پلی‌اتیلن‌گلایکول و گزارش درصد بازیافت) گام خردمندانه‌ای است. شناسایی ماکروپرولاکتین می‌تواند از MRI و درمان غیرضروری جلوگیری کند.

اثر قلاب: وقتی «خیلی زیاد» به‌ظاهر «کم» دیده می‌شود

در تومورهای بزرگ تولیدکنندهٔ پرولاکتین، غلظت بسیار بالا می‌تواند سیستم ایمونواسی را اشباع کرده و سطح کاذباً طبیعی یا فقط کمی بالا نشان دهد؛ پدیده‌ای که «اثر قلاب» نام دارد. هرگاه در MRI یک ماکروتومور دیده شود اما پرولاکتین فقط اندکی بالا گزارش شود، باید اندازه‌گیری «با رقت سریالی» درخواست کرد تا اثر قلاب رد یا تأیید شود. این تمایز بین «پرولاکتینوما» و «هایپرپرولاکتینمی ساقه‌ای» مسیر درمان را کاملاً تغییر می‌دهد.

علل دارویی/ثانویه که نباید از نظر دور بمانند

پیش از برچسب‌گذاری پرولاکتینوما، مرور داروها و بیماری‌ها الزامی است. آنتی‌پسیکوتیک‌های مهارکنندهٔ گیرندهٔ D2، متوکلوپرامید، دومپریدون، برخی ضدافسردگی‌ها، وراپامیل و استروژن خوراکی از شایع‌ترین داروهای مرتبط هستند. کم‌کاری تیروئید، نارسایی کلیه، سیروز کبدی و ضایعات ساقهٔ هیپوفیز نیز در صدر علل ثانویه‌اند. اگر امکان‌پذیر باشد، قطع یا تعویضِ آزمایشیِ داروی مظنون با نظارت پزشک می‌تواند تشخیص را روشن کند.

جدول گام‌به‌گام ارزیابی هایپرپرولاکتینمی و نقاط توقف

گام اقدام هدف نکتهٔ عملی
۱ تکرار پرولاکتین در شرایط آرام تأیید بالا بودن واقعی در نتایج مرزی/نامتناسب، تکرار منطقی است
۲ تست بارداری (در زنان) و TSH رد بارداری و کم‌کاری تیروئید دو علت روتینِ قابل اصلاح
۳ مرور داروها و بیماری‌های همراه شناسایی علت ثانویه امکان تعویض/قطع آزمایشی داروی مظنون
۴ غربالگری ماکروپرولاکتین تفکیک افزایش «کم‌اثر» از واقعی در پرولاکتین بالا با علائم اندک
۵ در صورت باقی‌ماندن شک، MRI سلا شناسایی میکرو/ماکروآدنوم در تومور بزرگ با پرولاکتین غیرمنتظره، رقت سریالی برای رد اثر قلاب

چه زمانی MRI سلا لازم است و چه پروتکلی مناسب‌تر است؟

MRI سلا استاندارد طلایی تصویرنگاری هیپوفیز است. حساسیت MRI برای میکروآدنوم‌ها بسیار بیشتر از CT است و تعیین نسبت ضایعه با کیاسم بینایی، سینوس کاورنوس و ساقهٔ هیپوفیز را ممکن می‌کند. اندیکاسیون‌های متداول MRI شامل هایپرپرولاکتینمیِ پایدار پس از رد علل ثانویه، علائم فشاری (سردرد مداوم، تاری دید، کاهش میدان بینایی)، شک بالینی به آکرومگالیِ تأییدشدهٔ بیوشیمیایی، و برنامه‌ریزی قبل از مداخلهٔ جراحی است. در بارداری، MRI بدون کنتراست فقط در صورت اندیکاسیون قوی (مثلاً سردرد پیشرونده یا تغییر دید) درخواست می‌شود.

پروتکل‌های رایج MRI و گزارش‌دهی استاندارد

معمولاً برش‌های نازک ساژیتال و کورونال T1 قبل و بعد از تزریق کنتراست، توالی‌های دینامیک سریع بلافاصله پس از تزریق (برای کشف میکروآدنوم)، و T2 برای ارزیابی مؤلفه‌های کیستیک/هموراژیک به‌کار می‌روند. گزارش باید اندازهٔ سه‌بعدی، جهت گسترش سوپراسلار، تماس/فشار بر کیاسم، تهاجم به سینوس کاورنوس، درگیری ساقهٔ هیپوفیز، و ویژگی‌های هموراژیک/نکروتیک را توصیف کند. در یافتهٔ تصادفی (Incidentaloma)، فاصلهٔ پیگیری بر اساس اندازه و نزدیکی به کیاسم تعیین می‌شود.

جدول خلاصهٔ اندیکاسیون‌ها و پیگیری تصویری

یافته/وضعیت اقدام تصویری پیگیری پیشنهادی نکتهٔ ایمنی
میکروآدنوم (کمتر از ۱۰ میلی‌متر) دور از کیاسم MRI پایه با پروتکل دینامیک تکرار در ۱۲ ماه؛ اگر پایدار، فواصل طولانی‌تر ارزیابی هورمونی پایه برای هایپرسکرتوری/هایپوپیتیوتاریسم
ماکروآدنوم (۱۰ میلی‌متر یا بیشتر) نزدیک/فشار بر کیاسم MRI و ارزیابی میدان دید تکرار در ۶ ماه؛ سپس طبق تغییر اندازه ارجاع سریع به نوروسرجری در نقص میدان دید/فشار واضح
شک به آپوپلکسی هیپوفیز MRI فوری برنامهٔ اختصاصی پس از پایدارسازی پوشش استروئیدی در بحران آدرنال و ارزیابی اورژانسی
بارداری با پرولاکتینوما MRI بدون کنتراست فقط در علائم پیگیری بالینی/میدان دید تنظیم تصمیم دارویی فردی‌سازی‌شده

پرولاکتینوما: اصول درمان و پایش

پرولاکتینوما شایع‌ترین آدنوم هایپرسکرتوری هیپوفیز است. در بیماران علامت‌دار (اختلال قاعدگی/ناباروری در زنان، هیپوگنادیسم در مردان، علائم فشاری) درمان خط اول دارویی با دوپامین‌آگونیست‌ها است. کابرگولین و بروموکریپتین شناخته‌شده‌ترین گزینه‌ها هستند و در بسیاری بیماران، پرولاکتین را به محدودهٔ طبیعی برگردانده و اندازهٔ تومور را کوچک می‌کنند. تصمیم دربارهٔ نوع/دوز باید فردی‌سازی‌شده و بر پایهٔ تحمل، بیماری‌های همراه و اهداف درمان باشد. جراحی ترانس‌اسفنوئید در موارد انتخاب‌شده مانند عدم تحمل/مقاومت، فشردگی کیاسم یا نشت مایع مغزی–نخاعی جایگاه دارد. پرتودرمانی در سناریوهای خاص و در صورت شکست دو گزینهٔ نخست مطرح می‌شود.

پایش درمان و معیارهای موفقیت

پس از شروع درمان دارویی، پایش پرولاکتین و علائم بالینی در فواصل منظم انجام می‌شود. در پاسخ مناسب، تنظیم تدریجی دوز برای حفظ اثر و کاهش عوارض هدف‌گذاری می‌شود. ارزیابی تصویری در میکروآدنوم‌ها معمولاً پس از یک سال و در ماکروآدنوم‌ها زودتر انجام می‌شود. در صورت برنامه‌ریزی برای بارداری، بازگرداندن چرخهٔ قاعدگی و سپس تصمیم دربارهٔ قطع/ادامهٔ دارو باید با مشارکت بیمار و تیم درمان اتخاذ شود. خطرات نادر مانند عوارض دریچه‌ای قلب در درمان‌های طولانی‌مدت و دوز بالای برخی داروها باید در ویزیت‌ها مرور و در صورت لزوم ارزیابی پاراکلینیک انجام شود.

تمایز پرولاکتینوما از هایپرپرولاکتینمیِ ساقه‌ای

در هایپرپرولاکتینمی ساقه‌ای، یک ضایعهٔ غیرپرولاکتین‌سِکرتینگ با اختلال در رسانش دوپامین سبب افزایش پرولاکتین می‌شود. سطح پرولاکتین در این حالت معمولاً خفیف تا متوسط افزایش می‌یابد و کاهش پرولاکتین با دوپامین‌آگونیست رخ می‌دهد اما اندازهٔ تومور تغییری نمی‌کند. در مقابل، در پرولاکتینوما انتظار داریم با درمان دارویی، هم پرولاکتین کاهش یابد و هم اندازهٔ تومور کوچک شود. این تفاوت در پیگیری، کلید افتراق بالینی است.

IGF 1 و آکرومگالی: تشخیص گام‌به‌گام

آکرومگالی بیماریِ کندسیر و اغلب دیرتشخیص است؛ بسیاری از بیماران سال‌ها با عوارضی مانند هیپرتانسیون، اختلال تحمل گلوکز، آپنهٔ خواب، درد مفاصل و تغییرات ظریف چهره زندگی می‌کنند قبل از آن‌که تشخیص مطرح شود. آگاهی بیماران و پزشکان خط اول دربارهٔ «سرنخ‌های بالینی» می‌تواند شناسایی زودتر را ممکن کند.

چه زمانی IGF 1 درخواست دهیم و چگونه تفسیر کنیم؟

در هر بیمار با شک بالینی منطقی به آکرومگالی (تغییر سایز حلقه/کفش، درشت‌شدن فک/ابرو، تعریق زیاد، خواب‌آلودگی روزانه، فشار خون یا قند مقاوم)، IGF 1 نخستین آزمایش غربالگری است. نتیجهٔ «بالا نسبت به محدودهٔ سنیِ همان آزمایشگاه» تشخیص را محتمل می‌کند. اگر IGF 1 مرزی یا نامتناسب بود، عوامل تداخل‌گر مانند دیابت کنترل‌نشده، سوءتغذیه، بیماری کبد/کلیه و استروژن خوراکی را اصلاح کرده و آزمایش را تکرار کنید. تفسیر باید با محدودهٔ مرجع همان کیت انجام شود و از مقایسهٔ بین‌آزمایشگاهی بدون توجه به تفاوت روش‌ها پرهیز گردد.

تأیید بیوشیمیایی با آزمون مهاری GH

گام تأییدی کلاسیک، آزمون تحمل خوراکی گلوکز است. در افراد سالم، گلوکز GH را مهار می‌کند؛ در آکرومگالی، GH به‌اندازهٔ کافی سرکوب نمی‌شود. آستانهٔ عددی مهار GH به روش سنجش وابسته است و مراکز مختلف از حدود متفاوت استفاده می‌کنند؛ در نتیجه، تفسیر باید ضد‌و‌نقیض‌های روش‌شناختی را لحاظ کند. پس از تأیید بیوشیمیایی، MRI سلا برای تعیین محل و اندازهٔ ضایعه انجام می‌شود تا دربارهٔ جراحی و سایر درمان‌ها برنامه‌ریزی گردد.

جدول مقایسهٔ سناریوهای IGF 1 و پاسخ GH در OGTT

سناریو IGF 1 GH در OGTT برداشت/اقدام بعدی
شک بالینی بالا بالا نسبت به سن عدم مهار کافی تشخیص محتمل؛ MRI سلا و ارزیابی درمان
شک متوسط مرزی بر حسب روش اصلاح عوامل تداخل‌گر و تکرار؛ در صورت تداوم شک، OGTT
شک پایین طبیعی آکرومگالی بعید؛ پیگیری بالینی
ضایعهٔ سلی با ویژگی سوماتوتروف طبیعی/مرزی ممکن است مهار نشود ارزیابی کامل‌تر؛ توجه به تفاوت روش‌های سنجش

تصویرنگاری در آکرومگالی و نقش جراحی

پس از تأیید بیوشیمیایی، MRI سلا برای تعیین محل ضایعه و نسبت آن با کیاسم بینایی انجام می‌شود. در بسیاری از بیماران، جراحی ترانس‌اسفنوئید درمان خط اول است و می‌تواند به درمان قطعی یا کاهش بار توموری و نیاز به درمان مکمل بینجامد. در موارد باقیمانده/عود، آنالوگ‌های سوماتواستاتین، آنتاگونیست گیرندهٔ GH و پرتودرمانی برحسب شرایط بالینی استفاده می‌شوند. پایش پس از درمان با IGF 1 (و GH برحسب روش سنجش/درمان) در فواصل مناسب انجام می‌گیرد و اختلاف IGF 1 و GH باید با توجه به نوع درمان و محدودیت‌های آزمایشگاهی تفسیر شود.

Incidentalomaهای هیپوفیز: چه بسنجیم و چگونه پیگیری کنیم؟

با افزایش درخواست MRI، کشف ضایعات تصادفی سلا/پاراسلا بیشتر شده است. بیشتر این ضایعات خوش‌خیم‌اند؛ اما ارزیابی ساختارمند برای رد هایپرسکرتوری (به‌ویژه پرولاکتین، IGF 1 در شک بالینی، کورتیزول/ACTH در سرنخ‌های بالینی) و هایپوپیتیوتاریسم (محور تیروئید، آدرنال، گنادی) لازم است. اندازهٔ ضایعه و نسبت آن با کیاسم بینایی، برنامهٔ پیگیری تصویری را تعیین می‌کند.

جدول سیاست پیگیری Incidentaloma بر اساس اندازه/موقعیت

اندازه/موقعیت ارزیابی اولیه فاصلهٔ تصویری اولیه ادامهٔ پیگیری
کمتر از ۱۰ میلی‌متر، دور از کیاسم غربالگری هورمونی پایه MRI در ۱۲ ماه اگر پایدار، فواصل طولانی‌تر (مثلاً هر ۲–۳ سال)
۱۰ میلی‌متر یا بیشتر، نزدیک/تماس با کیاسم VF (میدان دید) و ارزیابی هورمونی کامل MRI در ۶ ماه طبق تغییر اندازه/علائم؛ ارجاع جراحی در فشار بر کیاسم
ویژگی‌های سیستیک/هموراژیک ارزیابی بالینی نزدیک برنامهٔ اختصاصی توجه به علائم آپوپلکسی و بحران آدرنال

گروه‌های ویژه: بارداری، کودکان، سالمندان و نارسایی کلیه/کبد

بارداری: در میکروپرولاکتینوماهای کنترل‌شده، معمول است که پس از تأیید بارداری، داروی دوپامین‌آگونیست قطع و بیماری به‌صورت بالینی/میدان دید پیگیری شود. در سردرد پیشرونده یا تغییر بینایی، MRI بدون کنتراست اندیکاسیون دارد. در ماکروپرولاکتینوماهای در معرض رشد، تصمیم دربارهٔ ادامهٔ دارو/پایش فشرده باید فردی‌سازی شود. در آکرومگالی باردار، معمولاً از مداخلات غیرضروری پرهیز و تصمیم‌ها با تیم چندرشته‌ای اتخاذ می‌گردد.

کودکان/نوجوانان: هایپرپرولاکتینمی می‌تواند با تأخیر بلوغ و اختلال قاعدگی تظاهر کند. ارزیابی دقیق علل ثانویه و انتخاب محتاطانهٔ درمان دارویی با پایش رشد قد/بلوغ ضروری است. آکرومگالی در کودکان نادر است و ارزیابی تخصصی نیاز دارد.

سالمندان: اهداف درمانی و تصمیم برای جراحی باید با توجه به همبودها، خطر عوارض و ترجیحات بیمار تنظیم شود. درمان‌های دارویی ممکن است به‌دلیل چنددارویی نیازمند پایش تداخلات باشند.

نارسایی کلیه/کبد: در این شرایط، تفسیر پرولاکتین و IGF 1 دشوارتر است و امکان «مثبت/منفی کاذب» افزایش می‌یابد. تکیه بر ترکیب یافته‌های بالینی، تصویری و آزمایش‌های تکراری در همان آزمایشگاه، راهبرد ایمن‌تری است.

اشتباهات پرتکرار و راه‌های پیشگیری از آنها

تصویربرداری زودهنگام بدون رد علل ثانویهٔ پرولاکتین بالا: نتیجه‌اش هزینه و اضطراب غیرضروری است. ابتدا بارداری، کم‌کاری تیروئید، داروها و ماکروپرولاکتین را بررسی کنید.

نادیده‌گرفتن اثر قلاب: در حضور تودهٔ بزرگ با پرولاکتین فقط کمی بالا، اندازه‌گیری با رقت سریالی درخواست کنید تا از خطای تفسیر پرهیز شود.

تفسیر شتاب‌زدهٔ IGF 1: محدودهٔ مرجع ویژهٔ سن/روش ضروری است؛ دیابت کنترل‌نشده یا استروژن خوراکی می‌تواند IGF 1 را کاذباً پایین بیاورد.

بی‌توجهی به ارزیابی میدان دید: هر ضایعهٔ نزدیک کیاسم باید با سنجش میدان دید همراه شود؛ تأخیر در ارجاع، خطر آسیب دائمی بینایی را می‌افزاید.

قطع/تغییر خودسرانهٔ دارو: درمان‌های هیپوفیز باید زیر نظر پزشک تغییر کند؛ قطع ناگهانی می‌تواند به عود یا بدترشدن علائم بینجامد.

شاخص‌های پایش در مطب غدد: از آزمایش تا تصویر

جدول زمان‌بندی پیشنهادی پایش

وضعیت شاخص پایش فاصلهٔ معمول توضیح
پرولاکتینوما تحت درمان دارویی پرولاکتین سرم، ارزیابی علائم، MRI پرولاکتین هر چند هفته تا تثبیت؛ MRI در ۶–۱۲ ماه اول در پاسخ پایدار، فواصل طولانی‌تر می‌شود
آکرومگالی پس از جراحی/دارو IGF 1 (و GH برحسب روش) طبق نیمه‌عمر IGF 1 و طرح درمان در اختلاف IGF 1 و GH، زمینهٔ درمانی را لحاظ کنید
Incidentaloma پایدار MRI، غربالگری هورمونی پایه MRI در ۱۲ ماه، سپس هر ۲–۳ سال اگر بدون تغییر در رشد یا علائم جدید، ارزیابی زودتر

پنج نکتهٔ ایمنی و عملی که باید به‌خاطر سپرد

  • پرولاکتین بالا را همیشه در چارچوب بارداری، تیروئید، داروها و ماکروپرولاکتین تفسیر کنید؛ سپس به تومور فکر کنید.
  • در تودهٔ بزرگ با پرولاکتین غیرمنتظره، اندازه‌گیری با رقت سریالی برای رد اثر قلاب حیاتی است.
  • IGF 1 را با محدودهٔ مرجع ویژهٔ سن همان آزمایشگاه بخوانید و عوامل تداخل‌گر را پیش از نتیجه‌گیری اصلاح کنید.
  • MRI سلا باید با پروتکل دینامیک و گزارش‌دهی ساختاریافته انجام شود؛ نزدیکی به کیاسم تعیین‌کنندهٔ فوریت است.
  • تصمیم‌های درمانی (دارو/جراحی/پرتودرمانی) باید فردی‌سازی‌شده و با گفت‌وگوی شفاف دربارهٔ منافع/خطرات اتخاذ شود.

علائم هشدار که نیازمند اقدام فوری‌اند

  • سردرد ناگهانی و شدید همراه با تاری دید یا دوبینی و کاهش میدان بینایی.
  • نشت مایع شفاف از بینی پس از جراحی/ضربهٔ سر، همراه با سردرد یا تب.
  • نشانه‌های بحران آدرنال: افت فشار خون، تهوع/استفراغ، گیجی یا ضعف شدید.
  • بدتر شدن پیشروندهٔ بینایی در بارداری با سابقهٔ پرولاکتینوما.
  • عطش و ادرار بسیار زیاد پس از مداخلهٔ هیپوفیز (نگران دیابت بی‌مزهٔ مرکزی).

جمع‌بندی

اختلالات هیپوفیز، از هایپرپرولاکتینمی تا آکرومگالی و ضایعات تصادفی سلا، به ارزیابی مرحله‌به‌مرحله، تفسیر دقیق آزمایش‌ها و تصویرنگاری هدفمند نیاز دارند. پرهیز از دام‌هایی مانند ماکروپرولاکتین و اثر قلاب، استفادهٔ هوشمندانه از IGF 1 و OGTT برای تأیید GH-excess، و به‌کارگیری MRI با پروتکل مناسب، ستون‌های تصمیم‌گیری ایمن‌اند. درمان‌ها—چه دارویی و چه جراحی—باید با اهداف واقع‌بینانه، پایش ساختاریافته و در نظر گرفتن تفاوت‌های فردی پیش بروند. هیچ راه‌حل واحدی برای همه وجود ندارد، اما اجرای همین اصول می‌تواند مسیر تشخیص و درمان را کوتاه‌تر کرده و خطر عوارض پایدار (بینایی، قلبی–متابولیک و نورولوژیک) را کاهش دهد.

منابع انگلیسی معتبر برای مطالعهٔ بیشتر

Endocrine Society Clinical Practice Guideline: Hyperprolactinemia

Endocrine Society Clinical Practice Guideline: Acromegaly

American College of Radiology: Appropriateness Criteria—Pituitary Imaging (PDF)

Pituitary Society: Update on Acromegaly Management (Open Access)

سوالات متداول اختلالات هیپوفیز: پرولاکتین، IGF 1 و ارزیابی تصویری

خیر. بارداری، کم‌کاری تیروئید، داروها و حتی ماکروپرولاکتین می‌توانند پرولاکتین را بالا ببرند. ابتدا این موارد باید بررسی و رد شوند.
در تومورهای بزرگ ممکن است «اثر قلاب» سطح پرولاکتین را کاذباً پایین نشان دهد. درخواست اندازه‌گیری با رقت سریالی از آزمایشگاه کمک‌کننده است.
فرم‌های بزرگ‌مولکولی پرولاکتین با فعالیت زیستی کم است. وقتی پرولاکتین بالا با علائم اندک یا نامتناسب می‌بینیم، غربالگری ماکروپرولاکتین مفید است.
وقتی پرولاکتین بالا پس از رد علل ثانویه باقی بماند، یا علائم فشاری (سردرد/کاهش دید) وجود داشته باشد، یا آکرومگالی بیوشیمیایی تأیید شود.
IGF 1 بهترین نشانگر غربالگری است. در نتایج مرزی یا نامتناسب، عوامل تداخل‌گر را اصلاح و آزمایش را تکرار کنید.
عدم مهار کافی GH پس از مصرف گلوکز به نفع آکرومگالی است. آستانهٔ عددی به روش سنجش بستگی دارد و باید با همان آزمایشگاه تفسیر شود.
خیر. بسیاری از Incidentalomaها فقط نیازمند ارزیابی هورمونی و پیگیری تصویری هستند. جراحی در موارد مشخص مانند فشار بر کیاسم یا تومورهای هایپرسکرتوری غیرپرولاکتین مطرح می‌شود.
در میکروپرولاکتینوماهای کنترل‌شده معمولاً پس از تأیید بارداری دارو قطع و پیگیری بالینی انجام می‌شود. در سردرد یا تغییر دید، MRI بدون کنتراست اندیکاسیون دارد.
در بسیاری از میکروپرولاکتینوماها امکان شیردهی وجود دارد، اما تصمیم نهایی باید با پزشک و بر اساس اندازهٔ تومور و علائم گرفته شود.
هر تماس یا فشار بر کیاسم بینایی می‌تواند میدان دید را کاهش دهد. سنجش منظم میدان دید، تصمیم جراحی/پیگیری را هدایت می‌کند.
آنتی‌پسیکوتیک‌های مهارکنندهٔ D2، متوکلوپرامید، دومپریدون، برخی ضدافسردگی‌ها و وراپامیل از شایع‌ترین‌ها هستند. تغییر یا قطع دارو باید فقط با نظر پزشک انجام شود.
عوامل تداخل‌گر (دیابت کنترل‌نشده، سوءتغذیه، استروژن خوراکی) را اصلاح و آزمایش را تکرار کنید. در صورت تداوم شک، آزمون مهاری GH کمک می‌کند.
در پرولاکتینوماهای علامت‌دار خط اول درمان‌اند و معمولاً هم پرولاکتین را طبیعی و هم اندازهٔ تومور را کوچک می‌کنند.
در دوزهای بالا و طولانی‌مدت نیاز به پایش عوارض نادر (مانند مشکلات دریچه‌ای) وجود دارد. تصمیم‌ها باید فردی‌سازی و بر اساس منافع/خطرات باشد.
IGF 1 شاخص اصلی است و بر حسب طرح درمان در فواصل مناسب تکرار می‌شود. MRI برحسب باقی‌ماندهٔ تومور و علائم درخواست می‌شود.
خیر. قطع یا تغییر خودسرانهٔ دارو خطر عود یا بدترشدن علائم دارد. هر تصمیم باید زیر نظر پزشک گرفته شود.

مقالات مرتبط

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *